افزایش طول تاج
جراحی های روی استخوان به دو دسته عمده تقسیم میشوند:
1. جراحی های Resective یا کاهنده
2. جراحی های Regenerative با افزاینده بافتهای استخوانی یا پریودنتال
اگرچه امروزه بیشتر تحقیقات روی درمانهای .Regen متمرکز شده اند و این درمانها بعنوان Golden Standard یا درمان ایده آل محسوب میشوند، هنوز جراحی های .Res بعنوان بیس جراحی های پریودنتال تلقی میشوند و در قیاس با گروه دوم نتایج قابل پیش بینی تری دارند.
جراحی CL در شمار جراحی های رزکتیو یا کاهنده است.
جدا از مقوله جراحی، دو روش عمده برای انجام CL وجود دارد:
روش گسترش کرونالی
شامل Forced Eruption، پست و کور و بیلد آپ دندان است که طول تاج را افزایش میدهند
روش گسترش اپیکالی
با جراحی CL از طریق ژنژیوکتومی بهمراه اپیکالی کردن فلپ، با یا بدون استئوتومی
ملاحظات و محدودیتها
1. ارزیابی اهمیت دندان در قوس فکی
آیا دندان بعنوان کلید اکلوژن عمل می کند؟ قرار است بعدها پایه پروتز باشد؟ نقش حیاتی یا ماندگاری دندان در طرح درمان نهایی اهمیت چندانی ندارد؟
دارد
2. ارزیابی محل پوسیدگی یا لبه شکستگی Subgingival که تا چه حد اپیکالی قرار گرفته است
3. نسبت C/R بعد از درمان نهایتا نسبت
قابل قبول است؛ و اگر قرار باشد تاج کلینیکی خیلی بلندتر از ریشه باشد و عدد C بزرگتر از ۱ باشد قابل قبول نیست.
4. ارزیابی طول و مورفولوژی ریشه ریشه کوتاه یا ریشه هایCurve دار که کرو ریشه در ۱/۳ میانی است می تواند محدودیت تلقی شود.
5. میزان ساپورت استخوانی که بعد از جراحی باقی می ماند مطلوب هست یا خیر
6. مهمتر از همه درجه از دست رفتگی ساپورت استخوانی و پریودنتال دندانهای مجاور است. باید ببینیم برای CL تا چه حد ساپورت استخوانی و پریودنتال دندانهای مجاور را از دست می دهیم؟
7. امکان اکسپوز شدن فورکا یا سطوح ریشه ای (شیارهای سطح ریشه) با اکسپوز شدن سطوح ریشه ای به محیط دهان رعایت بهداشت دهان برای بیمار سخت تر می شود و این مساله اهمیت بسیار زیادی دارد.
8. افزایش لقی دندان در مورد دندانهایی که قبل از CL درجاتی از لقی دارند باید ببینیم که در انتهای درمان این لقی قابل چشم پوشی هست یا خیر.
9. زیبایی و تکلم ممکن است از نظر زیبایی و حتی در CL های وسیع چند دندانی در ناحیه قدام مشکلات تکلمی در بعضی موارد برای بیمار ایجاد شود.
10. از ابتدا باید رستوریشن نهایی را در نظر داشته باشیم که آیا وضعیت کنترل پلاک باکتریال بعد از قرار گرفتن رستوریشن با مشکل مواجه هست یا خیر.
از نظر تکنیک جراحی، خود جراحی CL به چند عامل بستگی دارد:
عمده ترین آنها میزان عرض Attached Gingiva و همچنین مارجین استخوان آلوئولار است.
1. عرض کافی (AG (Attached Gingiva
در اینصورت میتوانیم ژنژیوکتومی کنیم و یا با اپیکالی کردن فلپ CL انجام دهیم.
2. عرض ناکافی یا فقدان AG
فقدان AG
ابتدا باید AG درست کنیم، یعنی یک گرفت ( FGG(Free Gingival Graft می دهیم و بعد فلپ اپیکالی
عرض ناکافی AG
به مارجین استخوانی نگاه می کنیم، اگر ضخامت کافی داشت می توانیم فلپ را اپیکالی کنیم ، اگر مارجین استخوانی نازک هست باز باید FGG کنیم و فلپ اپیکالی اگر لثه عرض ناکافی ولی ض خامت مناسب دارد می توانیم اپیکالی کردن فلپ را انجام دهیم، با این تفاوت که در اینجا فلپ بصورت Partial Thickness یا Split Thickness است؛ یعنی پریوست را روی استخوان نگه می داریم و از وسط کات می کنیم.
علت نیاز به جراحی افزایش طول تاج کلینیکی چیست؟
همانطور که می دانید دو نوع تعریف طول تاج داریم :
طول تاج اناتومی : که از لبه اینسایزال دندان تا CEJ گفته میشود
طول تاج کلینیکی : آن مقدار از دندان که بیرون لثه قرار قرار دارد و پیدا است .یعنی از لبه اینسایزال دندان تا مارژین لثه
اهداف:
1. دسترسی به پوسیدگی های Subgingival بمنظور حذف آنها
2. افزایش Maintenance رستوریشن دندان
3. بهبود زیبایی در نواحی استتیک
4. انجام پذیر کردن پروسه های ترمیمی بدون دست اندازی به عرض بیولوژیک
5. اصلاح پلن اکلوزال
6. تسهیل و تقویت روند بهداشت دهان
مهمترین اهداف
1) نسج سالمی Sound tooth structure ایجاد شود که لبه روکش حداقل 3 میلیمتر از کرست استخوان فاصله داشته باشد. 2 میلیمتر برای عرض بیولوژیک و 1 میلیمتر برای شیار لثه
2) هدف دوم زیبایی است که در نواحی که نیاز به جراحی زیبایی داریم و بیمار مراجعه می کند و از طول کوتاه دندانهای قدامی ناراضی است جراحی زیبایی انجام می دهیم که تحت عنوان esthetic zone Surgical Crown Lengthening
.نامیده می شود
3) وقتی که طول تاج کوتاه است و نیاز به retention بیشتری داریم و برای اینکه طول بیشتری داشته باشیم اقدام به جراحی کراون لنت می کنیم.
انچه که در ادامه توضیح داده خواهد شد پیرامون زیبایی و افزایش طول تاج در ناحیه قدامی یا ناحیه زیبایی می باشد.
اول از همه بهتر است تعریفی از "عرض بیولوژیک " داشته باشیم
عرض بیولوژیک
عرض بیولوژیک به ساختاری گفته می شود که دقیقا بالای کرست استخوان قرار دارد .بالای کرست استخوان بلافاصله Connective Tissue Attachment (CTA) را داریم. و بالای آن جانکشنال اپیتلیوم (JE) را داریم.
به مجموع CTA و JE عرض بیولوژیک گفته می شود . در مطالعات مختلف این عرض اندازه گرفته شده و دیده شده است که به طور متوسط طول جانکشنال اپیتلیوم حدود 0/97 و CTA حدود 1/07 میلیمتر است یعنی چیزی حدود 2 میلیمتر برای عرض بیولوژیک در نظر می گیریم.
بعضی از مولفین مقدار شیار لثه را هم جز عرض بیولوژیک در نظر گرفته اند ولی آن چیزی که بیشتر رایج است در کتاب ها همان بحث جانکشنال اپیتلیم و CTA می باشد.
حالا سوال این است که اهمیت عرض بیولوژیک در چیست؟ در حقیقت عرض بیولوژیک ساختاری است که مانند کمربند دور دندان را احاطه کرده
است. یعنی اگر ما این بافت بیولوژیک و Connective tissue attachment را نداشته باشیم در حقیقت احتمال اینکه که حین فانکشن دندان غذا خیلی راحت وارد لثه شود و حالت بیماری لثه ایجاد کند وجود دارد. در واقع بافت های لثه حالت محافظتی از ساختار زیرین ایجاد می کنند.
Connective tissue attachment از فایبرهای لثه ای تشکیل شده است که انواع و اقسام دارند و از بافت لثه وارد سمان شده اند.
JEهم یک نوع ایتلیوم است که پایین "سالکولار اپیتلیوم" قرار دارد و اولین جایی که هنگام پروب کردن مانع از ورود بیشتر پروب می شود همین ناحیه JE می باشد. یعنی سلول های کرونال جانکشنال اپیتلیوم مانع نفوذ بیشتر پروب می شوند .
در مطالعات مختلفی که انجام شده دیده اند که رستوریشن هایی که مارژین آن ها ساب جینجیوال (Sub gingival) قرار گرفته است نسبت به آنهایی که سوپرا جینجیوال (Supra gingival) قرار دارند خونریزی (bleeding) بیشتری دارند و احتمال تحلیل لثه (recession) در آنها بیشتر است و کلا شرایط پریودنتال در رستوریشن هایی با مارژین های بالای لثه بهتری می باشد.
نظر به مطالعات صورت گرفته biological width شامل Connective tissue attachment است که در مطالعات مختلف به طور میانگین حدود 1.07 میلیمتر اندازه گیری شده و junctional epithelium حدود
0/97 میلیمتر است ، این نکته حائز اهمیت است کهbiological width برای هر فردی یک عدد ثابتی است ، فرضا اگر عرض بیولوژیک را در دندان سانترال فرد A اندازه گیری کنیم لزوما این عدد با فرد B برابر نیست، در مطالعات مختلف دیده شده که biological Width ما حدود 0/69 تا 4 میلیمتر می تواند متغیر باشد ولی چیزی که به طور روتین و میانگین اندازه گیری می شود همان 2 میلیمتر است
این نکته لازم به یادآوری است که biological width برای هر فردی و در یک ناحیه از دندان خود فرد همیشه یک عدد ثابتی است.
Biotype های پریودنشیم
ما تایپ های مختلفی از پریودونشیوم داریم :
• می تواند استخوان ضخیم باشد و بافت نرم روی آن هم یک بافت ضخیم باشد .
• می تواند استخوان نازک باشد و روی آن یک بافت ضخیم داشته باشیم .
• می توانیم استخوان ضخیمی داشته باشیم و بافت نرم نازکی روی آن باشد .
• یا اینکه استخوان و بافت نرم هردو نازک باشند .
اهمیت biotype پریودونشیوم در آنجا نقش پر رنگی دارد که اگر مارژین رستوریشن ما در زیر لثه قرار گیرد یا وارد biological Width شود ، در نوع اول که استخوان و بافت نرم ضخیم اند بیشتر منجر به یک التهاب پایدار می شود و در انتهای جایی که هم استخوان نازک و هم بافت نرم نازکی داریم منجر به recession لثه ای می شود. در بین این دو حالت می تواند انواع مختلفی باشد که شامل ترکیبی از التهاب لثه و تحلیل استخوان است .
قبل از شروع جراحی باید یکسری بررسی ها را انجام داد :
• چه مقدار از لثه بیمار هنگام خنده پیداست (high lip line) ؟
• بیوتایپ پریودونشیوم چیست؟
• آیا وقتی level لثه را بررسی می کنیم نسبت به خط بین مردمک ها ، موازی قرار می گیرد؟
• بررسی میدلاین رستوریشن یا خود دندانها که آیا در وسط واقع شده است یا نه ؟
نکته دیگری که باید قبل از جراحی در نظر بگیریم این است که آیا keratinized tissue یا attached gingiva کافی داریم یا نه ، اهمیت این نکته از این جهت است که اگرما attached gingiva کافی نداشته باشیم دیگر مجاز نیستیم که هر مقدار دلمان بخواهد از لثه برداریم و باید از تکنیک های جایگزین مانند apically position flap استفاده کنیم.
سوالی که مطرح می شود این است که :
چه زمانی فقط جراحی بافت نرم یا ژنژیوکتومی انجام دهیم ؟ چه زمانی هم بافت نرم و هم بافت سخت (استخوان) را باید دستکاری کنیم و چه زمانی فقط بافت سخت را باید دستکاری کنیم ؟
در حالت اول که ما فقط می خواهیم جراحی بافت نرم یا ژنژیوکتومی انجام دهیم ، موقعی مجاز به این کار هستیم که دندان به طور کامل از زیر لثه رویش پیدا نکرده باشد ، واژه ای داریم بنام delayed gingival maturation یا delayed passive eruption این به مواقعی گفته می شود که دندان هنوز رویش کامل پیدا نکرده یعنی هنوز لثه روی مینا است و حدود 3-2 میلی متر از لثه روی دندان است. می دانیم که وقتی دندان رشد می کند مراحل مختلفی دارد و آخرین مرحله که مچورشدن لثه است ، این لثه به سمت اپکس حرکت می کند تا جاییکه جانکشنال اپیتلیوم تقریبا نزدیک CEJ قرار میگیرد.
پس اگر ما نیاز داشتیم که فقط بافت نرم را دستکاری کنیم به طوریکه احساس کردیم طول دندان کوتاه است و دندان کامل از زیر لثه درنیامده است، می توانید فقط بافت نرم را جراحی کنید.
تکنیک های مختلف ژینژیوکتومی
تکنیک های مختلف ژنژیوکتومی می تواند شامل برش بوسیله تیغ بیستوری باشد ، میتوانید بوسیله الکتروسرجری این کار را انجام دهید یا بوسیله لیزر و یا بوسیله فرزهای سرامیکی ، تاکید می کنم که اگر شما فقط نیاز داشتید که جراحی بافت نرم انجام دهید می توانید از تکنیک های دیگر که شامل لیزر الکتروسرجری و فرز سرامیکی استفاده کنید. اگر نیاز به جراحی استخوانی داشتید حتما باید فلپ بزنید .
در ارتباط با تکنیکی که با تیغ بیستوری انجام میشود، برش های ما با اینترنال بول هست کردید یا اکسترنال بول هست که جهت برش های ما دقیقا عکس اینترنال بول قرار میگیرد و در مواقعی استفاده میشود که باز هم به دستکاری جزء استخوانی نیاز نداریم و میخواهیم پیگمانتاسیون لثه را هم برداریم، به فرض اگر بیماری مراجعه کرد که لئه سیاه رنگی داشت و رنگدانه های ملانین زیادی داشت میتوانیم با استفاده از تکنیک external bevel gingivectomy لایه ای از سطح لثه برداریم و همزمان جراحی crown lengthening را هم انجام دهیم.
تهیه وکس آپ تشخیصی؛
اولین قدم در جراحی های استتیک این است که ما یک Wax up تشخیصی داشته باشیم، اینکه بخواهیم به صورت اصولی پیش برویم بهتر این است که از بیمار یک قالب تهیه کنیم، آنالیز کامپیوتری انجام داده و طول دندان ایده آل مان را بررسی کنیم و بعد یک وکس آپ تشخیصی انجام دهیم و آن را به بیمار نشان دهیم که ما میخواهیم دندان شما را در نهایت به چنین حالتی برسانیم و اگر که بیمار موافق بود اقدام به جراحی میکنیم. این نکته را در نظر داشته باشید که همه بیماران لزوما دندان بلند را، آن چه که از نظر ما زیباست، دوست ندارند.
باز هم تاکید میکنم که حتما وکس آپ تشخیصی انجام شود و با بیمار صحبت شود، اگر که واقعا بیمار از طول کوتاه دندانش شاکی هست اقدام به جراحی افزایش طول تاج کنیم.
علت تاکید روی این مساله این هست که وقتی که یک بیمار از سبب اصلاح رنگ دندان به دندانپزشک مراجعه می کند و دندانپزشک بعد از انجام درمان طول تاج با نارضایتی بیمار مواجه می شود، پس باید با تهیه وکس آپ تشخیصی نظر بیمار را بپرسیم.
بعد از وکس آپ تشخیصی ، ما یک ارزیابی قبل از جراحی انجام میدهیم.میتوانیم به وسیله کامپیوتر یک smile design انجام دهیم و مقداری که باید از لثه برداشته شود و مقداری که باید به طول دندان اضافه شود را بررسی کنیم و بعد ازینکه آنالیز دقیقی انجام دادیم، نتیجه کار را به بیمار نشان داده و بعد اقدام به
جراحی کنیم.
سوالی مطرح میشود که ما دقیقا خط برش لثه را کجا قرار دهیم؟
بر اساس معیارهای زیبایی شناختی و چیزی که در کتاب های مختلف آورده شده، حد برش را در جایی قرار میدهیم که در نهایت مارژین لثه ما آن جا قرار بگیرد، یعنی بعد از اینکه ما طراحی کردیم و مقداری از لثه را در نظر گرفتیم که برش دهیم دقیقا خط برش را روی آن ناحیه قرار میدهیم و به صورت اینترنال بول برش میدهیم.
و بعد ازین که برش لثه را انجام دادیم، به صورت اینترنال بول اضافات لثه را برداشته و بررسی میکنیم که آیا به طول دلخواه رسیدیم یا خیر،
حالا سوالی پیش می آید که آیا ما باید حتما فلپ را بلند کنیم و این که آیا ما نیاز داریم که جزء استخوانی را دستکاری کنیم یا نه؟
جواب سوال به این صورت است که اگر از مارژین لثه جدید ما تا کرست استخوان چیزی در حدود 2- 2/5 میلی متر داشته باشیم، دیگر نیازی به دستکاری جزء استخوانی نداریم. این میزان مورد نیاز برای فراهم کردن فضای لازم برای
تشکیل biological Width است.
اما اگر کمتر از این مقدار فاصله باشد یعنی وقتی ما برشمون رو روی لثه دادیم میبینیم که مارژین لثه لب به لب استخوان قرار دارد با حدود 1- 0/5 بیشتر تا استخوان فاصله نداریم که در این حالت حتما باید فلپ بدهیم و لثه را بلند کنیم و با استفاده از چیزل اشن باین یا back action و فرزهای روتاری اقدام به برداشت استخوان کنیم . انقدر از استخوان برمیداریم که از لبه کرست استخوان تا مارژین لثه ای که ما به وسیله جراحی ایجاد کرده ایم حدود 2- 2/5 میلی متر داشته باشیم .
بعدا ما میتوانیم یک stent تهیه کنیم و برش ها را دقیقا در مارژین stent شفافی که تهیه شده قرار بدهیم
حالا ما از مارژین stent که در حقیقت حد نهایی آنژیوال یا مارژین لثه را برای ما مشخص می کند تا لبه کرست استخوان اندازه گیری میکنیم و باید پارت استخوانی با کرست استخوانی را حتما برداریم.
بعد از جراحی استیوکتومی و برداشت استخوان تهیه شده است. بعد از اینکه مقدار استخوان لازم را برداشتیم یک بار دیگر stent را قرار میدهیم یا لبه لثه را سر جایش برمیگردانیم و بررسی میکنیم که آیا فضای کافی برای biologic width فراهم شده یا نه ؟
اگر کافی بود اقدام به سوچور کردن بافت میکنیم.
کاربرد فرز سرامیکی :
فرز سرامیکی وسیله ای برای برداشت جز بافت نرم لثه هست،بشخصه هیچوقت از آن استفاده نمی کنم ، و با تیغ بیستوری بافت نرم را به راحتی بر میدارم که بسیار ظریف تر هم کار می شود.
چرا خونریزی دارد؟
مگه قرار است وقتی لثه برش داده می شود خونریزی نداشته باشد؟ برش لثه قطعا با خونریزی همراه است. فرز سرامیکی در انتها دارای سر برش دهنده می باشد. ممکن است به علت سرعت بالای این وسیله، بافت به صورت سطحی نکروزشده وعروق خونی مسدود شوند ولی باز هم خیلی predictable نیست برای جراحی های قابل پیش بینی و عدم برگشت بافت حتما باید طبق اصول گفته شده عمل کرد.
در ارتباط با الکتروسرجری :
واقعیت این است که الکتروسرجری کاربرد چندانی ندارد و در صورتی که کاربرد داشته باشد خیلی محدود است مثلا وقتی که دندان را تراش داده و قصد داریم finish line را اکسپوز کنیم در حدی که فقط بافت نرم را رترکت نمود یا مواقعی که جراحی افزایش طول تاج کلینیکی داریم و مطمئن هستیم که فقط میخواهیم همان قسمت بافت نرم را جراحی کنیم، یعنی اگر نیاز به دستکاری بافت سخت باشد ،فقط باید از تکنیک های جراحی و فلپ استفاده شود.
راجع به لیزر
لیزر هم می تواند روش کمک کننده باشد فقط مواقعی که نیاز به برداشت بافت نرم می باشد. برای برداشت بافت سخت حتما باید فلپ زد، در آن جا هم می توان با استفاده از لیزر اربیوم بافت استخوان را برداشت. ولی اگر امکان تهیه لیزر فراهم نیست و نمی خواهید هزینه سنگین مصرف کنید، می توان از توربین ها یا چیزل ها (back action chisel یا چیزل اوشن باین) اقدام به جراحی نمود
سوال: فاصله زمانی بین انجام کراون لنگت بافت نرم و سخت تا شروع درمان رستوریشن مثلا کامپوزیت ونیر چقدر باید باشد؟
اگه این فاصله رعایت نشه چه عواقبی دارد؟
پاسخ: چیزی بین 4 هفته تا 6 هفته باید صبر کنیم برای اینکه ما یک مارجین Stable در مارجین لثه داشته باشیم، یعنی اگر ما زودتر اقدام به روکش دندان کنیم احتمالا با bleeding مواجه خواهیم شد، بافت لثه ای که Mature نشده و از همه مهمتر اینکه شاید موقعیت نهایی بافت نرم لثه هنوز تثبیت نشده باشد. بهمین دلیل بعضی از مولفین حتی پیشنهاد می دهند که شاید 3-4 ماه صبر کنیم تا یک لثه خیلی Mature داشته باشیم. یعنی کامل آن لثه به بلوغ نهاییش رسیده باشد. خب چون در شرایط کلنیکی امکانپذیر نیست، بستگی به اینکه چه نوع جراحی ای انجام داده باشیم، اگر صرفا یک جراحی بافت نرم انجام دادیم چیزی حدود 4 هفته و اگر جراحی بوده که همراه اپیکالی پوزیشن فلپ بوده، برداشت استخوان داشتیم، شاید حد 5 تا 6 هفته صبر کنیم . البته این نکته را در نظر بگیریم که سرعت ترمیم در افراد مختلف بسیار متفاوت است . من سالهاست جراحی می کنم، بیمار هفته ی بعد می اید میبینیم که لثه انقدر خوب ترمیم یافته که احساس میشود 4 هفته از زمان جراحی گذشته، و یا بیماری بعد از 34 عفته که می آید لثه هنوز ملتهب است. یعنی در افراد مختلف سرعت ترمیم خیلی متفاوت است. ولی به طور متوسط چیزی حولو حوش 4-6 هفته باید صبر کنیم.
سوال : تفاوت زاویه در اینترنال Bevel و اکسترنال Bevel را بیان بفرمایید.
پاسخ : اینترنال بول وقتی است که شما مثلا در فک بالا زاویه دستتان را 45 درجه به سمت پایین میگیرید. دقیقا مثل زاویه ای که برای مسواک زدن به روش bass توصیه میشود. خب وقتی ما اینترنال بول میدهیم یک مارجین نازگی پیدا می کنیم که تطابق خوبی خواهد داشت. این اینترنال بول مخصوصا در برش های سمت پالاتال که لثه ضخیمی داریم ، مثلا قرار هست آنجا حذف پاکت انجام شود، خیلی اهمیت دارد که بتوانیم یک بافت نازکی آخر کار داشته باشیم که روی استخوان خوب تطابق پیدا کند.
برش اکسترنال بول کاملا جهت 45 درجه برعکس است. یعنی از بالا از سمت لب وارد میشود و بیشتر برای مواقعی است که می خواهیم فقط بافت نرم را دستکاری کنیم.
یعنی اگر ما اکسترنال بول برش دادیم دیگر نمی توانیم فلپ را بلند کنیم و موقعی که ما میخواهیم پیگمانتاسیون را درمان کنیم میتوانیم از برش های اکسترنال بول استفاده کنیم و حتی یک لایه سطحی از روی لثه را با استفاده از برش هایی که می دهیم روی سطح لثه بر داریم.
سوال: آیا لثه در کنار آمالگام سازگاری دارد؟
پاسخ: بله واقعیت این است که کنار ترمیم آمالگام لثه بسیار واکنش خوبی می دهد. و از همه بهتر در کنار طلاست که خب البته الان برای رستوزیشن کمتر طلا استفاده می شود. ولی آن چیزی که من در کلنیک دیده ام واقعیتش آن است که اگر رستوریشن خوبی داشته باشیم و در آمالگام بیلداپ هایی که توانسته شده بدون داشتن اورهنگ ، ترمیم خوبی انجام شود؛ می بینیم که لثه خیلی خوب آنجا تطابق پیدا کرده است.
سوال: اگر در کراون لنثی انجام شده است به جهت آنکه قسمتی از ناحیه col لثه در سمت باکال برداشته شده است ، سمت پالاتال را هم به همین ترتیب برش دهیم تا بیمار هنگام استفاده از دنتال فلاس براحتی بتواند بهداشت خود را رعایت کند و پاپی دندانها سمت باکال و پالاتال در یک لول و سطح قرار گیرند ، کار اشتباهی است ؟ یا نیازی به درگیر شدن سمت پالاتال نداریم ؟
پاسخ: در جواب باید بگم اصلا نیازی به این کار نیست و نه تنها مفید نیست بلکه خطا هم هست زیرا یک بلک تری انگل سیاه زیر کانتکت دندان ها ایجاد میکنید که در لبخند بیمار پیدا است.(فضای مثلثی سیاه) . تمام حسن این تکنیک گفته شده به این است که پاپی دست نمیخورد.
اگر به هر دلیلی( مثلا پوسیدگی پالاتال) نیاز داشتید سمت پالاتال رو هم جراحی cl کنید آنجا هم فقط از مارژین لثه بردارید تا پاپی از بین نرود.
اگر به دلیل شکستگی پروگزیمال در سانترال ها نیاز به جراحی آن ناحیه پروگزیمال (جهت بدست آوردن فرول افکت و نسج سالم برای قرار گرفتن لبه روکش) حتما توصیه میکنم از تکنیک پاپیلا پریزیویشن استفاده کنید و سعی کنید اصلا از بافت نرم و پاپی بین سانترال ها برندارید.
فلپ با تکنیک پاپیلا پریزیویشن بدهید و استخوان را ریداکت کنید و پاپی رو برگردانید سر جاش تا کمترین مقدار سیاهی در لبخند بیمار باقی بماند.
سوالات و نظرات ارزشمندتان را با ما به اشتراک بگذارید.